ارتمیسارتمیس، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 8 روز سن داره

لحظاتی با من ودخترم

دندون دخترم

مامانی من تو تازگیا 1دندون نازنازی دراوردی خیلی بامزه شدی ایشالا یه روز همه دندونات در بیاد عشقم خیلی دوست دارم وخدارو شکر میکنم که فرشته ای مثل تو بهم داده عزیزم،گل من تو باحضورت تو خونه با شیطونیات تمام تنهایی منو پر کردی دلم میخواد زودتر بزرگ بشی نفسم 
5 تير 1393

بدون عنوان

گل مامان 1ماه که مطلبی برات ننوشتم اخه تو این روزا خیلی مریض بودی منم درگیر تو بودم وقت نشد.عزیزم بابا خیلی خسته بود دوست داشت چند روزی رو با ما خوش بگزرونه ولی تو نرسیده به مقصد مریض شدی خیلیبالا اوردی با اتا بردمیت دکتر بعدشم رفتیم خونه خاله نسیم دوروز اونجا بودیم ولی تو خوب نشدی ما خیلی نگران بودیم هر روز بدتر میشدی تا اینکه بردیمت تبریز بیمارستان 22بهمن 3روز بستری شدی ویروس گرفته بودی منم از تو گرفته بودم بعد سه روز مرخص شدی خدارو شکر بهتر شده بودی ولی تا چند وقت خوبه خوب نبودی خیلی لاغر شدی مامانی تو تو 10ماهگی 8کیلویی واین منو خیلی ناراحت میکنه عزیزم تمام سعی خودمو میکنم که تو تپل وناز بشی جیگر مامان
2 تير 1393
1